آیا کنجکاوید که بدانید درجه بندی (اصلاح) رنگ چیست و چطور میتوانید اطمینان حاصل کنید که پروژههایتان بهترین درجه بندی رنگ ممکن را داشته باشند؟ پس ادامهی متن را بخوانید.
احتمالاً به اینجا آمدهاید چون کنجکاوید که بدانید چرا فیلمهایتان مانند دیگر فیلمها به نظر نمیرسد. شاید فیلمی تبلیغاتی یا سینمایی را با ظاهر بخصوصی دیدهاید و متوجه شدهاید که پروژهی شما این ظاهر مخصوص را ندارد و از خودتان پرسیدهاید چه چیزی باعث شده است که آنطور به نظر برسد. بله! جواب در «درجه بندی (اصلاح) رنگ» یا همان Color Grading است
گاهی اوقات درجه بندی (اصلاح) رنگ به عنوان «استفاده از فوتوشاپ برای تصویرهای متحرک» در نظر گرفته میشود؛ درجه بندی (اصلاح) رنگ قدمی در مسیر ساخت تصویر است. ما تصویر را دستکاری میکنیم تا شکل بخصوصی به نظر برسد. این تقریباً یک قدم اساسی در هر ویدیو است و فهم آن به شما در ساخت تصویرهایی که جلب توجه میکنند، کمک میکند.
چرا شما به درجه بندی (اصلاح) رنگ احتیاج دارید؟
بعضی از مردم کنجکاوند که چرا اصلاً شما به درجه بندی (اصلاح) رنگ نیاز دارید؟ چرا دوربین در هنگام عکسبرداری یا فیلمبرداری عالی به نظر نمیرسد؟
خب دو دلیل بزرگ برای این مسئله وجود دارد. اولین دلیل فنی است. شما دوربینی میخواهید که وسیعترین دامنهی اطلاعاتی ممکن را نمایان سازد(اصطلاحا اکسپوز کند). برای اینکه تصویر خوب به نظر برسد، نیاز خواهید داشت تا بیخیال برخی از اطلاعات شوید تا چشم را به جایی که میخواهید نگاه شود، متمرکز گردانید. شما در این پروسه تا جایی که امکان دارد صبر میکنید که این اطلاعات اضافی را دور بریزید تا بتوانید دوربین را برای نمایانسازی وسیعترین دامنهی ممکن متمرکز کنید.

دلیل دومی که باید از درجه بندی (اصلاح) رنگ استفاده کنید، دیدِ هنری است. از قرار معلوم همه درمورد معنی «آنچه که خوب به نظر میرسد» توافق ندارند، همچنین این موضوع برای تمام پروژهها نیز یکسان نیست. مثلاً اگر فیلم شما در ژانر تریلر یا دلهرهآور باشد، احتمالاً به رنگ کمتر و سردتری نیاز دارد، درحالی که فیلم کمدی رمانتیک شما ممکن است احتیاج به saturation یا اشباع رنگ بیشتر داشته باشد و گرمتر به نظر برسد.
دوربین نمیداند شما چه نوع فیلمی را فیلمبرداری میکنید. منوی تنظیماتی خاصی برای ژانر (کمدی-رمانتیک یا ترسناک) وجود ندارد. پس ما از درجه بندی (اصلاح) رنگ استفاده میکنیم تا تصویرهایی بسازیم که مناسب با داستانی باشند که برای هر مورد روایت میکنیم.
درجه بندی (اصلاح) رنگ (Color Grading) تنظیم زمان رنگ (Color Timing)، تصحیح رنگ (Color Correction)
شما ممکن است کلمههای «درجه بندی رنگ»، «تنظیم زمان» و «تصحیح» را که در این فرایند استفاده میشوند شنیده باشید. اگر در اینترنت چرخی بزنید، میتوانید انواع مختلفی پست و مطلب پیدا کنید که معناهای هرکدام از این کلمات را بیان میکنند.
در واقعیت، این کلمات میتوانند به جای یکدیگر استفاده شوند. میتوانیم سعی کنیم تا یک تعریف را بر آنها تحمیل کنیم، اما مدیران فیلم برداری، کارگردانها، تهیه کنندگان و … همگی ترجیح میدهند تا از آنها بهصورتی استفاده کنند که انگار معنای مشابهی دارند؛ پس بهترین راه این است که با همهی آنها به یک شکل رفتار کنیم.
به طور کلی ما سعی میکنیم تا از کلمه ی «تصحیح رنگ» خودداری کنیم چرا که در نظر بعضیها، این کلمه دلالت بر اشتباهی دارد که نیازمند «تصحیح» است، که البته در واقعیت تصویری به اشتباه ضبط نشده است. اگر چه حروف اختصاری برای اصلاح رنگ یا همان Color Grading بهصورت CC نوشته میشود و نه CG (چرا که CG به معنای گرافیک کامپیوتری است). بنابراین حتی در یک پروژه، جایی که همه ی افراد از کلمه ی «درجه بندی رنگ» استفاده میکنند شما فایلهایی مانند «My Movie CC» را خواهید دید که به معنای آن است که پروژه از فرایند اصلاح (درجه بندی) رنگ عبور کرده است.
البته ما در این مقاله، به جهت درک بیشتر مطالب، از عبارت اصلاح رنگ به جای درجه بندی رنگ استفاده خواهیم کرد.

تنظیم زمان رنگ یا Color Timing، یک کلمهی قدیمیتر است که از روزهای ساخت فیلم در محلولهای شیمیایی برای ظهور عکس یا Bath of Chemicals باقی مانده است.
در آن روش، شما باید از یک کرونومتر استفاده میکردید تا تعیین کنید فیلم چه مدت در محلول شیمیایی بماند؛ این مسئله بر روی اینکه فیلم چطور به نظر برسد تأثیر میگذاشت. بنابراین کلمه ی تنظیم زمان، مناسب به نظر میرسد. با اینکه تنظیم زمان، یک کلمهی مخصوصِ فیلمهایی که ظاهر میشوند است، هنوز هم تعداد زیادی از فیلمسازان به فرایند اصلاح رنگ با عنوان تنظیم زمان اشاره میکنند. بنابراین استفاده از این عبارت قابل قبول است.
بی انصافی است اگر بخواهیم این عبارت (تنظیم زمان) را فقط به پروژههای فیلمهایی که ظاهر میشوند محدود کنیم، درحالیکه کلمههای بسیار دیگری از تکنولوژی قدیم وجود دارند که هماکنون بدون نگرانی از آنها استفاده میکنیم. مثلاً هنوز زمانی که چراغی را روشن میکنیم میگوییم «تابیدن» یا Striking، در حالی که این عبارت در اصل برای لامپهای قوسی (Arc Lamps) استفاده میشود و برای لامپهای LED نیست. با این حال زبان سیال است و میتواند از یک تکنولوژی به تکنولوژی بعد انتقال پیدا کند.
تاریخچه اصلاح رنگ چیست؟
برخی افراد تاریخچهی شروع Color grading را دهه ۱۹۸۰ و استفاده از ابزار اصلاح رنگ میدانند، با اینحال از زمان تولد سینما، فیلمسازان، رنگ و روشنایی (Brightness) پروژههایشان را دستکاری میکردند. حتی در فیلمهای ظهوری سیاه و سفید، میتوانستید با کنترل مدت زمانی که فیلمها در محلولهای شیمیایی باقی میماندند، Brightness و Contrast را تغییر دهید. در حقیقت هر استدیو، لابراتور و فرایند مخصوص خودش را داشت که منجر به داشتن یک سبک خاص میشد. شما میتوانستید یک فیلم خام (film stock) را در «رنگها» یا tintsمختلف همراه با تعداد زیادی فیلم که با همه ی حلقههای رنگ منتشر میشدند، خریداری کنید. حتی برای برخی پروژهها میتوانستید هر فریم فیلم را بهصورت دستی رنگآمیزی کنید، هر چند که پروسه ای زحمتبر بود.
با پیشرفتِ فرایندهای رنگآمیزی فیلمها و ساخت ماشینی برای تنظیم زمانبندی فیلم (Hazeltine)، لابراتورها دخالت بیشتری در این فرایند داشتند.
Hazeltine بر روی پروسه RGB با سه اسلایدر (ریلی برای حرکت یکنواخت دوربین فیلمبرداری یا عکسبرداری) کار میکرد. یکی کنترلکنندهی محور آبی متمایل به سبز/قرمز (Red/Cyan)، یکی کنترلکنندهی محور رنگ قرمز/سبز (Green/Magenta) و یکی کنترلکنندهی محور زرد/آبی (Blue/Yellow). تغییرهایی که شما ایجاد میکردید بهصورت یکجا بر کل عکس تأثیر میگذاشت و نیاز بود که یک نقطه تعادل (Balance) پیدا کنید زیرا اگر یک رنگ را کاهش میدادی (برای مثال قرمز) باعث میشدید که رنگ مکمل آن (آبی متمایل به سبز) افزایش پیدا کند.
اگرچه این دستگاه، ابزاری با محدودیت بود، اما فیلمسازان باتجربه آموخته بودند تا برای ساخت عکسهای متحرک، روشنایی و فیلترها را با ابزارهای Hazeltine ترکیب کنند.

در دهههای ۸۰ و ۹۰ ابزارهای تصحیح عکس و فیلم بهسرعت توسعه یافتند، برخی از این ابزار میتوانستند بخشهایی معین از فریمها را کنترل کنند. این ابزار فیلمسازان را هیجانزده کرده بود زیرا میتوانستند موزیک ویدیو و ویدیوهای تجاریشان را دستکاری و کنترل کنند. در اوایل دهه ی ۲۰۰۰ اصلاح رنگ دیجیتال به دنیای تصویر متحرک آمد و ابزار دستکاری تصویر در دسترس هر شخصی که میخواست داستانی را با تصاویر متحرک روایت کند قرار داشت.
با چه نرم افزاری باید اصلاح رنگ را انجام دهید؟
بسیاری از افراد با تعجب میگویند «آیا من میتوانم اصلاح رنگ را با برنامه ی Premiere انجام دهم؟ آیا میتوانم اصلاح رنگ را با برنامهی Final Cut Pro انجام دهم؟»
اگر شما اخیراً پروژهتان را در یکی از آن برنامهها ویرایش کردهید و زمان محدودی دارید، این برنامهها ابزارهای اصلاح رنگ پایه را دارند که میتوانند بسیار مفید باشند. در برنامهی Adobe Premiere در پنل Lumetri color بسیاری از ابزارهای ابتدایی و اصلی را برای دستکاری کردن عکس وجود دارد. همچنین برنامهی Final Cut Pro هر دو جعبه ابزار را، شامل جعبه ابزار سنتی به نام جعبه ابزار سه رنگ (three-color toolset) و جعبه ابزار جدید یا تخته رنگی (که برای دستکاری کردن سریع و مؤثر عکسهای شما طراحی شده است) در اختیار شما قرار میدهد.

با این حال اگر شما از نظر زمانی محدودیت ندارید میتوانید پروژهتان را به بهترین نرم افزار اصلاح رنگ فیلم انتقال دهید.نرم افزار Blackmagic DaVinci Resolve.
این فرایند معمولاً به صورت رفت و برگشت است که در آن از فایل های XML برای نشانه گذاری فریم ها و ارتباط بین دو نرم افزار استفاده میشود.
این برنامه رایگان است، پس قیمت نباید مانعی برای انجام ندادن اصلاح رنگ در پروژهتان باشد.
Resolve بهعنوان یک برنامهی اصلاح رنگ اختصاصی روانهی بازار شد و در خط مقدم این حوزه باقی ماند. این برنامه در همهی مراحل تصاویر متحرک استفاده میشود. هنگامی که نوبت به اصلاح رنگ میرسد، این برنامه، نهتنها تمامی ابزارها را داراست بلکه سرعت و خلاقیت بیشتری را نیز فراهم میکند.
این ابزارها شامل عکسهای گروهی و متوالی (grouping shots)، ساختن یک آرایه قدرتمند از تصاویر مرجع (robust array of reference stills)، ردیابی خودکار (automating tracking) است و همچنین تعداد زیادی پلاگین که به همین منظور ساخته شدهاند نیز قابل استفاده در این نرم افزار می باشد.
برنامههای دیگری نیز برای اصلاح رنگ وجود دارند که ارزش بررسی کردن را دارند، اما رایگان نیستند؛ مانند برنامه Assimilate Scratch and Baselight. یادتان باشد، هزینهای که میپردازید، تنها زمانی ارزش دارد که ویژگی هایی که این برنامه ارائه میدهد، در برنامهی Resolve وجود نداشته باشد. ولی زمانی که شروع به تصحیح رنگ میکنید، Resolve همه ی چیزهایی را که برای یادگیری و اجرای تنظیمهای فوقالعاده نیاز دارید را به صورت رایگان در اختیارتان قرار میدهد.

Resolve هم چنین دارای ابزارهای تدوین نیز می باشد، پس برخی از افراد به سادگی پروژههای خود را، برای جلوگیری از انتقال بین نرم افزار ها، مستقیماً در Resolve تدوین میکنند. این خصوصیت، این امکان را برای برخی از پروژهها فراهم میآورد که برای ایجاد یک کار روانتر، بتوان در همان فضا هم تدوین فیلم را انجام داد و هم از اصلاح رنگ استفاده کرد.
Resolve هم چنین در فرایند آموزش دادن پویا است. اگر شما علاقه دارید که یاد بگیرید که چگونه از این نرم افزار استفاده کنید، تیم Resolve یک صفحهی آموزش اختصاصی همراه با کتابهای الکترونیکی و فیلمهای مختلف رایگان دارند و یک مجموعه قوی آموزش نیز در YouTube وجود دارد.
به طور کلی آموزشهای YouTube این تیم، بر تکنیکهای مخصوص تمرکز دارند تا اینکه به آموزش چارچوبهای مقدماتی بپردازند. اینجا است که Black magic وارد کار میشود؛ تیم Blackmagic شما را با پایه و اساس نرمافزار آَشنا میکنند و به عملکرد شما سرعت میبخشند تا بتوانید به سراغ ویدیوهای آموزشی تخصصیتر در زمینهی اصلاح رنگ بروید.
فایل تصویری خام (Raw) و فرمت ویدئویی Log
شما ممکن است راجع به دوربینهایی که فایلهای خود را در قالبهایی به نام «فیلم خام یا پردازشنشده» (Raw video) یا «فیلم با گستره ی دینامیکی و جزئیات بیشتر با تغییر میزان نوردهی» (Log video) ارائه میدهند، شنیده باشید. احتمالاً تعجب میکنید که چگونه آنها در جریان کار تأثیرگذارند. هر دو نوع این فرمتها (Log و Raw) با ضبط عرض وسیعتری از Brightness، در هنگام پردازش نهایی (post production) برای شما امکان ادیت بیشتری را فراهم میکنند.
البته یک مورد نیاز به توضیح است که فایل Raw یک دیتا بدون پردازش است که برای نمایش نیاز به convert شدن دارد ولی فرمت Log یک فرمت ویدئویی می باشد که مواردی مانند White balance در آن قرار داده شده است. یادمان باشد، Raw و Log یکی نیستند و ماهیت آنها متفاوت است. هر دوی اینها برای دریافت بیشترین اطلاعات از خارج از سنسور طراحی شده اند.
درست است که Raw و Log فرمت های متفاوتی هستند ولی تقریبا کاربرد یکسانی دارند،

در فایل تصویری خام (Raw)، دادههای خامی از که از حسگر عبور کردهاند و پردازش نشدهاند، ضبط میشوند. بسیاری از دوربینهای معمولی داده را میگیرند و آن را توسط تنظیمات دوربین (میزان حساسیت حسگر به نور (ISO)، تراز سفیدی (white balance) و … ) پردازش میکنند و آن را در یک فایل فیلم خطی (linear video file) مانند jpg و … ذخیره میکنند که نسبت به فایل خام (Raw) بسیاری از اطلاعات اولیه تصویر را حذف میکند.
این روش برای آسانتر کردن کار ساخت تصویر درست شده است؛ چرا که کار کردن با فایلهای فیلم Linear بسیار آسان است؛ اما دقت کنید که در این روش بسیاری از اطلاعات ارزشمند عکس دور ریخته میشوند. برخلاف این روش، ضبط یک فایل Raw و اصلاح رنگ، یک دنیای کاملاً انعطافپذیر را در اختیار شما قرار میدهد. شما فایلی را خواهید داشت که حاوی تمامی اطلاعات اولیه و اساسی عکس یا فیلمتان است.
خوبی های Raw غیر قابل انکار است ولی یادتان باشد این فایل های خام آهستهتر پردازش میشوند، پس شما به یک سیستم قدرتمندتر برای کار کردن با آنها نیاز دارید. همچنین میتوانید با ساخت یک فایل پروکسی، باعث افزایش سرعت تدوین فیلم بشوید.
نکته آموزشی: حتما برای تدوین و کار روی فایل های سنگین از پروکسی استفاده کنید.

در فایلهای Log، حقهای مشابه ولی به صورتی متفاوت انجام میشود. فیلمهای خطی یک عرض و دامنه معین دارند؛ تقریباً ۷ استاپ! از اطلاعات روشنایی(brightness) را می توان در یک فایل ویدئویی ۱۰ بیتی HD سنتی ذخیره کرد. اگر دوربین شما در قالبهای فیلم قدیمی خطی فیلمبرداری میکند، این ۷ استاپ، بیشترین دامنهی فیلمی است که میتوانید به دست آورید.
حال، Log به شما اجازه میدهد تا با استفاده از فِلَت کردن Brightness، دادههای Brightness با دامنه بیشتری را (معمولاً تا ۱۳ و ۱۴ استاپ) درون یک فایل خطی ضبط کنید. از آنجایی که یک تصویر Log در یک فایل خطی ذخیره می شود، هنگامی که آن را نمایش میدهید بسیار فِلَت (سیاه نه چندان پررنگ و سفید مایل به خاکستری) به نظر میرسد. اما اگر آن را بهطور صحیحی در برنامهی تدوین پیاده کنید، در نهایت دسترسی به همهی دادهها را پیدا خواهید کرد که با این کار به شما فضای بیشتری برای اصلاح رنگ داده میشود.
مدیریت رنگ
یک چیز جدیدتر برای یادگرفتن، مفهوم «مدیریت رنگ» یا color management در جریان تدوین است. با گسترش ACES (که کوتاهشده ی عبارت سیستم رمزگذاری رنگ دانشگاهی است و یک مدیریت رنگ رایگان، گشوده و مستقل از دستگاه است) و پیشرفت ابزار رنگ در Black magic، مدیریت رنگ مفهومی عادی پیدا کرده است. اما مدیریت رنگ واقعاً چیست؟
در سادهترین حالت میتوان گفت که منظور از مدیریت رنگ در پروسهی تدوین، حالتی است که به سیستم گفته میشود در هنگام ضبط فیلم خام از چه دوربین و تنظیماتی استفاده شده است؛ سپس سیستم باتوجه به این اطلاعات، با هر عکس، متفاوت برخورد میکند.
به طور مثال، بیایید فرض کنیم شما نیمی از پروژهتان را با دوربین Canon R5 در C-Log (منحنی های رنگ و نور گاما در دوربین که به کاربران امکان میدهد تا حداکثر محدودهی دینامیکی حسگر دوربین را در تصویری کاملاً flat ثبت کنند و بعدا در مرحلهی تدوین ویدیو به تصویری پرکنتراست و خوش رنگ دست یابند) و نیمی دیگر را با Sony FX6 با S-log3 انجام دادهاید. در یک جریان کار قدیمی، شما برای هر دو فیلم خام ویدیویی از LUTs (سیستمهای تصحیح رنگ) استفاده میکنید یا هر قطعه فیلم را دستی به هم متصل میکنید. با توجه به متفاوت بودن نوع دوربینها و ویژگیهایشان این مسئله هیچوقت آسان نخواهد بود.

حال با استفاده از مدیریت رنگ در هنگام تدوین فیلم، شما به سادگی تمامی فیلمهای خام ویدیویی را انتخاب میکنید. با کلیک راست بر آن و مشخص کردن قالبی مثل C-log یا S-log3 نرمافزار آن را به یک فضای رنگ معمولی تبدیل میکند. بنابراین دوتصویر که با دو دوربین گرفته شدهاند در فضایی با رنگ تقریباً یکسان قرار میگیرند. اگرچه هنوز هم ممکن است تفاوتهایی در عکسها وجود داشته باشد زیرا هیچ کدام از این ابزارها بینقص نیست؛ ولی در نهایت تصویرهای متفاوت از دو قالب، آسانتر یکسانسازی میشوند و در سبک مشابهتری رفتار میکنند.
مدیریت رنگ همچنین در فایلهای خروجی پا به میدان میگذارد، بهطوری که میتوانید رنگ منحصر به فرد فایلهای خروجی که برای اکران سینمایی، پخش آنلاین یا حتی قالبهای قدیمی مثل Blue-ray ساختهاید را مدیریت کنید.
Dark Footage و تصحیح نویز (Noise Correction)
یکی از مهمترین پرسشها در حیطهی اصلاح رنگ آن است که با یک فایل ویدیویی تاریک چه میتوان کرد؟ مثلاً ممکن است در هنگام فیلمبرداری صحنه بیش از حد تاریک باشد مانند یک شب معمولی. یا تنظیمات اولیه روی دوربین اشتباه بوده باشد. در این صورت فایل خام ویدیویی بیش از حد تاریک است و دیدن جزئیات مهم را سخت میکند.
آیا اصلاح رنگ میتواند این مشکل را برطرف کند؟

بسته به فایل خام ویدیویی و اینکه چقدر نوردهی کمی دارد، خیلی کارها میتوانید انجام دهید. ممکن است وسوسه شوید که با بالا بردن Brightness کل فریم، نور کم را جبران کنید، درحالیکه هوشمندانهتر است که پرنورترین نواحی فریم و قسمتهای میانی عکس ( قسمتهای متوسط عکس از نظر Brightness) را روشنتر کنید، در حالی که سایهها و نقاط تاریک را تغییر نمیدهید. این روش کمک میکند که اطلاعات مفید عکس را از تاریکی بیرون بیاورید و همچنان یک عکس رضایتبخش داشته باشید.
هر چند یک اشکال عمده برای بسیاری از فایلهای خام ویدیویی تاریک وجود دارد و آن نقطههای ریز دیجیتالی به نام Noise است که حالت دانه دانه بودن یا زبری به آن میدهند. فیلمهای دیجیتالی در پایینترین نقاط طیف روشنایی، نقطههای ریزی دارند که بهصورت نقطههای رقصان، فایل خام ویدیویی را پوشش میدهند. اگرچه نویز کم میتواند در بسیاری از موارد رضایتبخش باشد، ولی نویز بالا حواس تماشاگر را پرت میکند؛ حال هنگامی که شما روشنایی یک فایل خام تاریک را بالا میبرید، معمولاً مقدار بسیار زیادی از نویز دیجیتالی سرگردان را به وجود به وجود می آورید.
راه حل این مسئله اصلاح نویز است. اگر شما DaVinci Resolve را به نسخهی (۲۹۹دلاری) بهروزرسانی کنید، یک تصحیحکنندهی نویز در اختیارتان قرار میگیرد. اما همچنین میتوانید از افزونه ها و نرم افزار های شرکت های ثالث (Third party) استفاده کنید و ابزار تصحیحکنندهی نویز آنها را خریداری کنید، مانند Neat video، .Magic Bullet. اگر شما پروژهتان با شات هایی تاریکتر از چیزی که توقع داشتید به پایان رسیده است، به احتمال زیاد به فرایند تصحیح نویز نیاز پیدا خواهید کرد.
نتیجه گیری
اصلاح رنگ یک مرحلهی حیاتی در فرایند به دست آوردن تمامی چیزهایی است که شما میخواهید با فایل خام ویدیویی انجام دهید. حتی اگر نمیخواهید خودتان یک رنگپرداز شوید، آموختن پایههای اصلاح رنگ به شما کمک میکند هنگام استخدام یک رنگپرداز آگاهانه تر عمل کنید.
به دست آوردن اطلاعات پایهی اصلاح رنگ (برای پروژههای کوچک که نیازی به یک رنگپرداز ندارند)، به شما کمک میکند که این فرایند را سریعتر انجام دهید. تسلط یافتن بر اصلاح رنگ ممکن است سالها طول بکشد، اما این مقاله قطعاً یک شروع خوب برای ماجراجویی شما در این سفر است.
نظرات کاربران